شانس خرید مشتری را بالا ببرید!
یک شنبه 15 دی 1398 ساعت 13:38 | بازدید : 955 | نویسنده : حامد محمودی | ( نظرات )

 

اگر از چند قسمت اول یک سریال تویزیونی خوشتان نیاید ،آیا تا قسمت پایانی به تماشای آن ادامه می دهید؟ احتمالا اینطور نیست. ممکن نیست که شما ناگهان آن را دوست داشته باشید، مخصوصا وقتی بسیاری گزینه های دیگر برای تماشا کردن داشته باشید مسلما اینطور نیست ... پس شما در هر حرفه ای که هستید باید با نیاز مشتری به خوبی آشنا بشید و از نقاط ضعف و قوت مشتری خوب اطلاع پیدا کتید در صورتی که اخلاق خوب و حرفه ای هم چاشنی اش کنید خرید صددرصد تضمین میشود. 

در این پست میخوام شما را با چند کار ساده ولی مهم آشنا کنم که شانس خرید مشتری رو بالا میبرد.


با ما همراه باشیدچشمک

 

قانون اول : مخاطب خود را مشخص کنید.

شناخت مخاطبتان از آنجا که به شما امکان اختصاص پیامتان به نیازها، اهداف و مشارکت خاص هر فرد در فرایند خرید را می دهد بسیار ضروری است.

در ابتدای یک ارائه فروش، به سرعت اینکه با چه کسانی صحبت می کنید را با پرسیدن این سوال مشخص کنید:

*آیا در این ملاقات فقط من و شما (مشتری احتمالی) هستیم و یا دیگران هم به ما ملحق می شوند؟*

اگر افرادی بیشتر از چیزی که شما انتظار داشید پشت خط با شند، از همه بخواهید که خود را معرفی کنند و به مقام و جایگاه آنها برای فهمیدن نقشی که در معامله ایفا می کنند توجه ویژه ای داشته باشید.

اگر نمی دانید چرا این افراد در مکالمه شرکت می کنند، بعد از اینکه خودشان را معرفی کردند بپرسید:

*از آشنایی با شما خوشحالم (نام فرد)، بگذارید موضوع را برایتان بیان کنم، آیا چیز خاصی هست که می خواهید در این باره بدانید؟*

 

قانون دوم :رابطه صمیمی و همدلی با مشتری ایجاد کنید.

اعتماد و اعتبار مهم‌ترین عوامل در (ارتباطات) فروش هستند. مشتری باید کاملاً به شما (فروشنده) اعتماد کند و اطمینان قطعی داشته باشد که به تعهدات خود عمل خواهید کرد. مشتری باید معتقد باشد که کارایی محصول و خدمت شما همان است که در ابتدا گفته‌‌اید و به همان ترتیب هم باقی خواهد ماند.

صحبت به فروش منجر نمی‌شود. بین تعداد سوالاتی که درباره نیازها و خواسته‌های مشتری می‌پرسید و قدرت ارتباطی که شکل می‌دهید، رابطه‌ای مستقیم وجود دارد. صحبت به فروش منجر نمی‌شود، پرسیدن به فروش منجر می‌شود.

به‌علاوه، بین گوش دادن دقیق به پاسخ‌های مشتریان و میزان علاقه و اعتماد مشتری به شما رابطه مستقیمی وجود دارد. واقعیت این است که گوش دادن اعتماد به وجود می‌آورد. برای ایجاد ارتباطی قابل‌اعتماد بین فروشنده و مشتری، هیچ راهی سریع‌تر و مؤثرتر از پرسیدن سؤالات بسیار از مشتری و گوش سپردن دقیق به پاسخ‌ها نیست.

هر‌چه دقیق‌تر به سخنان مشتری گوش بسپارید، علاقه و اعتماد او به شما افزون‌تر شده و پذیرای محصولات و خدمات شما خواهد بود. سؤالات، کلید کار و اعتماد، عامل حیاتی در این فرایند هستند. (مدیریت بازاریابی)

 

قانون سوم: دلایل صادقانه و درست ارائه دهید.

ارائه همان چیزی است که منجر به فروش واقعی می‌شود. در فرایند فروش (بازاریابی) می‌توانید اشتباهات زیادی مرتکب شوید، اما کیفیت ارائه، تعیین‌کننده خرید یا عدم خرید مشتری است.
بهترین روش فروش، نشان دادن، توضیح دادن و پرسیدن یک سؤال است.

برای مثال می‌گویید: «این‌یک نرم‌افزار حسابداری برای مشاغل کوچک است که با آن می‌توانید همه مخارج (کسب‌و‌کار) خود را مدیریت کنید. آیا به این موضوع علاقه دارید؟»

در ارائه فروش از «فروش آزمایشی» استفاده کنید. این سؤالی است که می‌تواند بدون متوقف کردن فرایند فروش، جوابی «منفی» داشته باشد، زیرا فرصت دیگری برای ارائه پاسخ در اختیار فروشنده قرار می‌دهد. برای مثال:

فروشنده: آیا مایلید این نرم‌افزار را روی کامپیوتر منزل خود نصب کنید؟
مشتری: نه ترجیح می‌دهم در دفتر خود از آن استفاده کنم.

فروشنده: مشکلی نیست. این نرم‌افزار هم‌ روی کامپیوترهای خانگی کار می‌کند و هم‌ روی دستگاه‌های سرور.

به‌علاوه، در ارائه فروش قوی و حرفه‌ای، مرتباً به تجارب مشتریانی که با موفقیت از این محصول یا خدمت استفاده کرده‌اند اشاره می‌شود. داستان مشتریانی را تعریف کنید که شرایطی نزدیک یا مشابه با مشتریان احتمالی داشته‌، محصول یا خدمت شما را خریده‌اند و از نتایج آن راضی هستند.

 

قانون چهارم: آنچه را می دانید خلاصه کنید.

دنبال بهترین راه برای تغییر فضا به ارائه اصلی هستید؟ مشکل مشتری احتمالی خود و یا درک خود از موقعیت آنها را در دو یا سه جمله خلاصه کنید.

خلاصه کردن بزرگترین چالش های آنها چندین مزیت  دارد. اول اینکه گفت و گو را متمرکز می کند. دوم، به شما اجازه می دهد ویژگی های محصول خود را دقیقا آنطور که به چالش های مشتری احتمالی شما مرتبط می شود مطرح کنید که باعث مشارکت بیشتر آنها در بحث می شود.

به مثال زیر درباره فروش توجه کنید:

– در طول گفتگوی قبلی، شما مقداری از نکاتی که از آن ناراضی بوده و یا به دنبال بهبود آنها بودید را مطرح کردیدــ مخصوصا x،y و z. آیا این مسئله درست است؟

زمانی که خریدار نظر شما را تایید کرد، می توانید به آرامی به بحث اصلی با گفتن * عالیست، پس بیایید به اینکه محصول ما چطور به حل چالش های شما کمک می کند بپردازیم.*

 

قانون پنجم :  فروش را تکرار کنید و مشتریان معرفی شده را جذب کنید.

این قانون، مهم‌ترین بخش فرایند فروش است. هدف همه کارهایتان باید مراقبت از مشتریان و حفظ آن‌ها به‌گونه‌ای باشد که منجر به خریدهای مجدد آن‌ها شده و باعث شود شما را به دوستان و آشنایان خود نیز توصیه کنند. (ارتباط با مشتری) با هر مشتری مانند مشتری میلیون‌ تومانی برخورد کنید و فرض کنید که توانایی خرید حجم عظیمی از محصولات و خدمات شمارا دارد و شما را به تعداد قابل‌ توجهی از مشتریان احتمالی دیگر توصیه خواهد کرد.
به‌طور میانگین، هر‌کس سیصد نفر را به اسم می‌شناسد، این افراد می‌توانند دوستان، اقوام، معلمان، همکلاسی‌ها، همکاران، افرادی که در حیطه کاری خود با آن‌ها سرو‌کار دارید و یا معاشران شما مانند بانکدار یا حسابدار باشند.

 

قانون ششم: برنامه ای تنظیم کنید.

از آنجایی که شاه کلید موفقیت در هر کاری ایجاد  برنامه است پس ابتدا باید برنامه فروش رو مشخص کنید. 

برنامه *هدف، منافع، بازرسی* را امتحان کنید

– هدف ملاقات را مشخص کنید: نکات محوری که مورد بحث قرار می دهید کدامند؟

– منافع را به مشتری احتمالی توضیح دهید: داشتن این اطلاعات چه کمکی به آنها می کند؟

– بررسی کنید که آیا مشتری احتمالی در بحث با شما همراهی می کند یا نه: بپرسید * این موضوع چطور به نظرتان می رسد؟* و یا * آیا چیز دیگری هست که بخواهید بدانید؟*

این راهبرد به شما کمک می کند که همه را در روند مکالمه همراه نگه دارید.

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


5 قانون فروش موفق
پنج شنبه 12 دی 1398 ساعت 13:36 | بازدید : 278 | نویسنده : حامد محمودی | ( نظرات )

فروش

4 + 1 قانون فروش موفق 

 

 

فروش حرفه‌ ای مانند آشپزی ترکیبی از علم و هنر است. هرگز بدون این هفت ماده اولیه ارزشمند، قدم به آشپزخانه نگذارید. اگر برای طبخ غذای خود، هر یک از آن‌ها را در اختیار ندارید یا آن‌ها را با نسبت یا ترتیب اشتباه با‌ هم ترکیب کنید، هیچ فروشی انجام نمی‌شود.بیایید از تشبیه دیگری استفاده کنیم. فروش مانند شماره‌گیری یک شماره تلفن هفت‌رقمی است. اگر می‌خواهید با فرد آن‌ طرف خط ارتباط برقرار کنید، باید این اعداد را با ترتیب صحیح وارد کنید. 

 

قانون 1: تشخیص مشتریان واقعی

اولین قانون موفقیت در فروش «تخصیص زمان بیشتر به مشتریان احتمالی بهتر» است. ممکن است مشتریان احتمالی زیادی برای محصولات و خدمات شما وجود داشته باشند، اما همه آن‌ها مشتریان احتمالی مناسب شما نیستند. همان‌طور که در فصل 5 درباره استراتژی بازاریابی هشدار دادیم، در این بخش نیز درباره فرایند فروش هشدار می‌دهیم. اغلب مشتریان احتمالی برای شرکت شما و محصولات و خدمات شما مناسب نیستند.

خریداران اصلی محصولات و خدمات شما چه کسانی هستند؟ در بسیاری از کسب‌و‌کارها، 20 درصد مشتریان، 80 درصد محصولات و خدمات را می‌خرند. کار مهم شما پیدا کردن آن 20 درصد از مشتریان است. اگر در کار معامله سهام هستید، باید مشتریانی پیدا کنید که بیش از همه معامله می‌کنند. اگر تبلیغات می‌فروشید، باید مشتریانی پیدا کنید که بیشترین تبلیغات را می‌خرند.

مشتری احتمالی مناسب ویژگی‌هایی دارد که می‌توان آن‌ها را این‌گونه طبقه‌بندی کرد:

• زمان‌بندی: مشتری احتمالی نیازی واقعی دارد که توسط محصولات و خدمات شما برآورده می‌شود و هم‌اکنون این نیاز وجود دارد.

• مشکل: مشتری احتمالی مشکلی شفاف و مشخص دارد که محصول و خدمت شما آن‌ را حل می‌کند.

• ارزش: مشتری احتمالی هدف مشخصی دارد که با کمک محصولات و خدمات شما با هزینه‌ای بسیار کم‌تر از ارزش خود هدف، می‌تواند به آن دست یابد.

• درد: مشتری ناراضی است یا ناخرسندی‌هایی‌ دارد که برطرف کردن آن‌ها از عهده محصولات و خدمات شما ساخته است.

• نتیجه: مشتری احتمالی نیازی دارد یا می‌خواهد به نتایج مشخصی دست یابد و محصولات و خدمات شما باعث می‌شود که سریع‌تر، بهتر و ارزان‌تر به آن نتیجه دست یابد و بدون استفاده از این محصولات و خدمات چنین امکانی برایش میسر نمی‌شد.

شفافیت مهم‌ترین عامل در هر شرایطی است. هم شما و هم مشتری احتمالی باید به‌ وضوح بدانید که چه نیاز، مشکل، هدف، نتیجه یا دردی وجود دارد و چرا محصول یا خدمت شما روشی مقرون‌به‌صرفه برای مواجهه با آن‌ها است.

 

قانون 2: ایجاد صمیمیت و اعتماد

با‌ وجود همه داده‌ها و تخصص‌هایی که در فرایند فروش مورد استفاده قرار می‌گیرد، اکثریت قریب‌ به‌ اتفاق تصمیمات خرید بر پایه احساسات، مخصوصا احساس خریداران (یا اطرافیان آن‌ها) نسبت به محصول و فروشنده اتخاذ می‌شود. نوع احساس خریدار به فروشنده، نوع احساس او نسبت به کل شرکت را شکل می‌دهد.
بهترین فرایند فروش فرایندی است که طی آن، مشکلات مصرف‌ کننده را، با جزئیات واقعی، به او گوشزد کرده و سپس مزایای حاصل از راه‌حل‌های خود را به او نشان می‌دهید. البته، بزرگ‌ترین بخش فروش تا بعد از فروش ادامه پیدا می‌کند.

وقتی فروشی انجام می‌دهید، باید خدمت یا محصول را تحویل دهید و مطمئن شوید که به‌ طور رضایت‌بخشی نصب شده و مورد استفاده قرار می‌گیرد و تا زمان مشخصی بعد از فروش، پاسخگوی شکایات و نگرانی‌های مشتریان باشید. به همین دلیل، مشتری در ابتدا به‌ دنبال ارتباط است. تا زمانی که مشتری نگران است، ارتباط با فروشنده بسیار مهم‌تر از خود محصول یا خدمت است.

به علاوه، بین گوش‌دادن دقیق به پاسخ‌های مشتریان و میزان علاقه و اعتماد مشتری به شما رابطه مستقیمی وجود دارد. واقعیت این است که گوش دادن اعتماد به‌ وجود می‌آورد. برای ایجاد ارتباطی قابل‌ اعتماد بین فروشنده و مشتری، هیچ راهی سریع‌تر و موثرتر از پرسیدن سوالات بسیار از مشتری و گوش سپردن دقیق به پاسخ‌ها نیست.

هر‌ چه دقیق‌تر به سخنان مشتری گوش بسپارید، علاقه و اعتماد او به شما افزون‌تر شده و پذیرای محصولات و خدمات شما خواهد بود. سوالات، کلید کار و اعتماد، عامل حیاتی در این فرایند هستند.

 

قانون 3: تشخیص دقیق نیازها

بسیاری از مشتریان وقتی با شما صحبت می‌کنند نمی‌دانند نیازی دارند که برآوردن آن از عهده محصول یا خدمت شما ساخته است. آن‌ها افرادی مردد هستند و صرفا به جمع‌آوری اطلاعات می‌پردازند.
وقتی با مشتری صحبت می‌کنید، ممکن است نیازی داشته باشد که مشخص، نا‌مشخص یا غیرواقعی باشد. اگر نیاز مشخص باشد، ممکن است مشتری روش دقیق برآورده کردن آن‌ را بداند یا نداند. ممکن است نیاز واقعی او با آنچه فکر می‌کند نیاز دارد، بسیار متفاوت باشد.

پرسیدن سوالات مختلف کلی و جزئی و گوش‌ سپردن به پاسخ آن‌ها، روش دقیق تعیین نیازها است. پر درآمدترین فروشنده‌ها، سوالات خود را از قبل به‌ دقت آماده می‌کنند، آن‌ها را یاداشت کرده و به‌ ترتیب می‌پرسند.
بدترین فروشنده کسی است که هر چه به ذهنش می‌رسد را بیان کند و در حین مکالمه فروش، از یک مطلب به مطلب دیگر بپرد. پرسیدن سوالات نامرتبط بدون شک از اعتبار شما می‌کاهد و دستیابی به فروش را بسیار دشوار می‌کند.

 

قانون 4: ارائه متقاعد‌ کننده

ارائه همان چیزی است که منجر به فروش واقعی می‌شود. در فرایند فروش می‌توانید اشتباهات زیادی مرتکب شوید، اما کیفیت ارائه، تعیین‌کننده خرید یا عدم خرید مشتری است.
بهترین روش فروش، نشان دادن، توضیح دادن و پرسیدن یک سوال است؛ برای مثال می‌گویید: «این یک نرم‌افزار حسابداری برای مشاغل کوچک است که با آن می‌توانید همه اعداد کسب‌و‌کار خود را مدیریت کنید. آیا به این موضوع علاقه دارید؟»

مکالمه زیر با مشتری پیشنهاد میشود؛

فروشنده: آیا مایلید این نرم‌افزار را روی کامپیوتر منزل خود نصب کنید؟
مشتری: نه ترجیح می‌دهم در دفتر خود از آن استفاده کنم.

فروشنده: مشکلی نیست. این نرم‌افزار هم روی کامپیوترهای خانگی کار می‌کند و هم روی سیستم‌های سرور.

به‌ علاوه، در ارائه فروش قوی و حرفه‌ای، مرتبا به تجارب مشتریانی که با موفقیت از این محصول یا خدمت استفاده کرده‌اند اشاره می‌شود. داستان مشتریانی را تعریف کنید که شرایطی نزدیک یا مشابه با مشتریان احتمالی داشته‌، محصول یا خدمت شما را خریده‌اند و از نتایج آن راضی هستند.

 

قانون 5: پاسخ‌ گویی موثر به اعتراضات

هیچ فروشی بدون اعتراض انجام نمی‌شود. اعتراض‌ها نشانگر علاقه هستند. هر‌ چه مشتری احتمالی سوالات بیشتری درباره محصولات و خدمات شما بپرسد، احتمال اینکه علاقه کافی برای خرید آن‌ پیدا کند، بیشتر است. این قانون می‌گوید تعداد اعتراضات به یک خدمت یا محصول بیشتر از شش مورد نیست. گاهی فقط یک یا دو مورد وجود دارد اما بیشتر از شش نخواهد شد. یک ورق کاغذ بردارید و پاسخ این سوال را بنویسید:

«مشتری احتمالی متناسب ممکن است چه دلایلی برای عدم خرید محصولات و خدمات من ارائه دهد؟»
حتی اگر ظرف مدت یک هفته یا یک ماه اعتراضات زیادی دریافت می‌کنید، می‌توان همه آن‌ها را در شش گروه یا کم‌تر طبقه‌بندی کرد. اعتراضات احتمالی مهم را مشخص کنید و پاسخ‌هایی منطقی و مستحکم برای هر کدام از آن‌ها در نظر بگیرید تا وقفه‌ای در فرایند فروش ایجاد نشود.

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


بازار یابی شبکه ای چیست ؟
چهار شنبه 11 دی 1398 ساعت 16:36 | بازدید : 526 | نویسنده : حامد محمودی | ( نظرات )

 

 

 

بازار یابی شبکه ای 

 

 

برای آشنایی با بازاریابی شبکه ای که یکی از تکنیک‌های بازاریابی  به حساب می‌آید، به ترتیب به موارد زیر توجه کنید.

 

 

1.در بازاریابی شبکه ای، شما تعدادی از اجناس را از یک شرکت می‌خرید و به هر کس، در هر جا که می‌توانید می‌فروشید و بابت این فروش، پورسانت دریافت می‌کنید.


2.تفاوت این روش با ویزیتوری معمولی که همه می‌شناسیم این است که شما می‌توانید چند نفری را (به عنوان زیرمجموعه) انتخاب کنید، تا آن‌ها هم تعدادی از محصولات آن شرکت را بفروشند. شما بابت فروش زیرمجموعه‌های خود، به صورت جداگانه پورسانت دریافت می‌کنید.

 3.در نتورک مارکتینگ هرچه زیرمجموعه‌های -فعال- بیشتری داشته باشید، بیشتر سود می‌کنید.

4.بازاریابی شبکه ای (Network Marketing) یا بازاریابی چندسطحی نوعی بازاریابی مبتنی بر بازاریابی دهان به دهان می‌باشد، به زبان ساده و عمومی، بازاریابی دهان به دهان روشی از فروش است که افراد، خودشان یک محصول را به یکدیگر توصیه می‌کنند .

 

 

چگونه در بازاریابی شبکه ای موفق عمل کنیم؟

برخی از اصلی‌ترین روش‌های موفقیت در بازاریابی شبکه ای را می‌توانید در این چند مورد جست و جو کنید:

کیفیت کالاهمان طور که گفتیم، نتورک مارکتینگ بر مبنای بازاریابی دهان به دهان است. یعنی فردی به خاطر کیفیت و یا یک ویژگی خاص یک محصول (یا یک برند)، آن محصول (یا برند) را به فرد (یا افراد) دور و بر خود معرفی می‌کند. خب اگر کیفیت محصولتان پایین است و یا به طور کلی هیچ خاصیت به خصوصی ندارد که مشتری را برای «پول دادن» و خرید کردن قانع کند، نمی‌توانید در بازاریابی شبکه ای موفق عمل کنید.


توانایی مذاکره و فروش: باید مهارت‌های فروش را یاد بگیرید. باید بدانید که چطور با مشتری صحبت کنیم؟ باید بدانید که چطور باید با مشتری مذاکره کنیم؟ باید فنون مختلف بازاریابی حضوری را یاد بگیرید.


توانایی تیم‌سازی و رهبریگفتیم هر چه زیرمجموعه فعال بیشتری داشته باشید بیشتر سود می‌کنید (چون در ازای فروش آن‌ها هم پورسانت می‌گیرید). در بازاریابی شبکه ای باید توانایی این را داشته باشید که افراد زیادی را به گردتان بیاورید و در آن ها این انگیزه را ایجاد کنید که بهتر و بیشتر کار بکنند.


توانایی رهبرسازی (!)همچنین باید این توانایی را داشته باشید که «رهبر» بسازید. یعنی زیرمجموعه‌هایی را تربیت کنید که خود بتوانند رهبری کنند، تیم جمع کنند، در تیم‌هایشان انگیزش ایجاد کنند، و خلاصه تیمی سخت کوش بسازند.

 

تفاوت بازاریابی شبکه ای با شرکت‌های هرمی

 

به نقل از دانشکده مدیریت دانشگاه تهران، تفاوت این دو روش این است که در شرکت های هرمی هیچ کالا یا خدمات ملموسی خریداری نمی‌شود. اعضا باید در شرکت سرمایه‌گذاری کنند و متعهدند که افرادی را نیز به شرکت معرفی کنند و آن افراد نیز باید در شرکت سرمایه‌گذاری کنند.

اما در بازاریابی شبکه ای در اولویت اول، بازاریاب باید محصول خود را بفروشد و در اولویت دوم باید زیرمجموعه‌هایی را برای خودش پیدا کند که آن‌ها هم بتوانند بفروشند.

 

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفر تا صد بازاریابی
شنبه 7 دی 1394 ساعت 15:19 | بازدید : 523 | نویسنده : حامد محمودی | ( نظرات )

 

 

 

بازاریابی یا marketing چیست ؟

 

بازاریابی به مجموعه فعالیت‌هایی از بازرگانی اطلاق می‌شود که جریان کالاها یا خدمات را از تولیدکننده تا مصرف‌کننده نهایی هدایت می‌نماید.

 

 لغت مارکتینگ (Marketing) به چه معناست ؟

 

در زبان انگلیسی به معنای بازار رساندن یا کلیه عملیاتی است که در فاصله تولید تا مصرف باعث تسریع جریان انتقال کالا یا تسهیل فروش شود. به همین علت اخیراً در فرهنگ بازرگانی رایج در کشور ما از عبارت «از تولید تا مصرف» یا «از تولید به مصرف» برای نشان دادن سهولت و سرعت در کار توزیع و فروش و حذف واسطه‌ها استفاده می‌شود.

هم اکنون بازاریابی در علم بازرگانی پیشرفته به معنی طیف وسیعی از فعالیت‌های تحقیقاتی، طراحی تولید، تدارکات، تولید، فروش، بیمه، کنترل کیفیت، بسته‌بندی، خدمات پس از فروش و... است به طوری که توزیع و انتقال کالا به مصرف‌کنندگان دور و نزدیک را تسهیل نماید.

 

 بازاریابی درگذشته چه تفاوتی با حال حاضر دارد ؟

 

امروزه بازاریابی اهداف متفاوتی از بازاریابی در گذشته دارد.

در گذشته، بازارها ثابت، پایدار و شاید قابل پیش بینی بودند، بنابراین سازمانها برای کسب بهترین جایگاه در آن تلاش میکردند. درحال حاضر پیش بینی بازار به دلیل رقابت تنگاتنگ میان شرکتها و ارائه محصولات متنوع توسط شرکتها، بسیار سخت و دشوار شده است. امروزه سازمانها با توجه به محدودیت در منابع و رقابتی شدن بازارها، مدیران را وادار به پیاده سازی روشها و شیوه های نوین بازاریابی، تکنیک های وفادارسازی مشتری و آموزش بازاریابی میکنند تا بیشترین اثربخشی و کمترین هزینه را برای شرکتشان به ارمغان آورد.

 

عناصر کلیدی 4P در بازاریابی

بازاریابی شامل طیف وسیعی از فرآیندهای مرتبط با درک آنچه مصرف کنندگان می خواهند و سپس فراهم کردن آن نیاز برای مخاطبان است بازاریابی، شامل چهار عنصر کلیدی است که به 4P معروف هستند:

 

 1- کالا یا خدمات (product)
 2 – توزیع یا محل (Place)‏
 3 – قیمت گذاری (Pricing)‏
 4 – ترویج (پیشبرد) (Promotion)

 

یک نقطه ی شروع بسیار مفید در بازاریابی، انجام تحقیقات علمی در بازار (محل داد و ستد کالا) برای پیدا کردن نیاز مشتری و در ارتباط با 4P است. بازاریابی با ارزیابی نیازی که محصولات و خدمات به آن پاسخ می دهند، شروع می شود.

 

 

تعریف مارکتینگ از نگاه ساول کلت :

بازاریابی یعنی یک تجربه وسوسه‌انگیز بسازید و بوسیله آن، یک ارتباط شخصی با آدم‌ها برقرار کنید و میل به اشتراک گذاری با دیگران را در آنها به وجود آورید.

 

بازاریابی در حقیقت مجموعه‌ای از فعالیت‌های تولیدی و توزیعی و تجاری است

که کالاها را سریع‌تر و ساده‌تر به دست مصرف کننده نهایی برساند.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0


صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 16 صفحه بعد

منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
نویسندگان
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان بازاریابی و فروش و آدرس bazaryabi-forosh.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 154
:: کل نظرات : 0

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 4
:: باردید دیروز : 26
:: بازدید هفته : 30
:: بازدید ماه : 4
:: بازدید سال : 1211
:: بازدید کلی : 5711